روشهای زمین جانورشناسی در اکتشاف معدن مبتنی بر استفاده از حیوانات در اکتشاف، بطور مستقیم و غیر مستقیم است. در نگاه اول بیان این مفهوم و استفاده از حیوانات در اکتشاف مواد معدنی به نظر مضحک و خنده دار است. به نظر میرسد مطالعات زمین جانورشناسی حتی از بررسی های زمین گیاه شناسی نیز قدیمی تر است در نوشته های مربوط به هرودوت آمده است که در 450 سال قبل از میلاد برای اکتشاف طلا در هند از نوعی مورچه استفاده می شده است. هرودوت در وصف اندازه این مورچه ها اغراق کرده و احتمالا منظور او نوعی موریانه بوده است. او ذکر کرده است که این مورچه ها که در ماسه هایی که حاوری طلای فراوان بوده است زندگی میکردند. البته تحقیقات زبان شناسی اخیر روی اسناد قدیمی نشان میدهد که احتمالا منظور هرودوت نوعی موش خرما بوده است در هر صورت جانوران حفار بعنوان بهترین نشانگرهای زمین جانورشناسی برای اکتشاف مواد فلزی شناخته شده اند.
من زنی معدنزادم. روی کپهای زغال دنیا آمدم. بند نافم را با تیشه بریدند. توی خاکهها و نخالهها لولیدم. با پتک و مته و دیلم بازی کردم و با انفجار و دینامیت بزرگ شدم. مردی از تبار معدنکاران جفتم شد. کودکی از جنس معدن زاییدم. سی سال آزگار زغالشویی کردم و زخم معدن تنها پساندازیست که دارم. من زنی معدنزادم. پدرم زیر آواری مدفون شد. مادرم توی غربالش خون بالا آورد. برادرم از روی نقاله پرت شد و شوهرم را سم زغال خانهنشین کرد. یک عمر لقمهلقمه از دهنم زدم و پشیزپشیز پس اندوختم تا شاید یکتا پسرم وقتی بزرگ شد کارهای بشود. اما، حالا یکهفتهایست که او هر کلهی سحر شنکش بهدوش میگیرد و پابهپای همسالان راه دهانهی شیطان را امیدوار میرود و غمگین میآید. این کولهبار فقر تنها میراثیست که به او رسید. من زنی معدنزادم با باروت و دینامیت بزرگ شدم. لهجههای سکوت را میفهمم. رگههای عصیان را میشناسم. خوب میدانم انفجاری در پیش است. بگذار موسمش برسد. وقتی که زمزمهها فریادی شد. خواهی دید که چگونه از گیسهایم صدها فتیله میسازم و ز قلبم چخماق. من زنی معدنزادم. گهوارهام، کوچهام، وطنم معدن بود و بیشک گورم نیز.