از نظر فنی، بهرهبرداری از هرنوع ظرفیت معدنی امکانپذیر است، اما مهمترین نکته توجیهپذیری اقتصادی و ترمیمپذیری خسارتهای زیستمحیطی ناشی از معدنکاری است. در شروع شاید بهرهبردار توانایی مالی بالایی برای سرمایهگذاری به منظور تامین تجهیزات و ماشینآلات به صورت افراطی و بدون انجام محاسبات مهندسی داشته باشد و شاید با ثروتی که بهتر از علم میداند به تولید شتاب دهد اما معدن را از نظر بازدهی اقتصادی توجیه نمیکند، به طور معمول در معادن، بازدهی پس از 8سال است و در این مدت و پس از آن ممکن است تقاضا برای ماده معدنی بهقدری پایین باشد که منجر به دپوی طولانیمدت ماده معدنی در محدوده معدن شود. نویسنده: علی دوستی
عموما آهن حاصل فرآيندهاي ماگمايي و يا اسکارن حاصل از ماگماي بازالتي و يا رسوبي است. انواع کانسارهاي آهن عبارتند از: رسوبي ( نواري، االيتي، سيدريتي، چشمه اي و لايه اي )، ماگمايي، دگرگوني، تجزيه اي، گرمابي، اگزلاسيون دريايي و اسکارني. منبع پایگاه ملی داده های علوم زمین
اگه یه نفر بخواد گواهینامه ویژه دامپتراک بگیره، چه پیشنیازهای داره؟ و باید به کجا مراجعه کنه؟ برای گرفتن گواهینامه دامپتراک انجام چه آزمایشات پزشکی ای لازمه؟ این شغل محدودیت سنی هم داره؟ شرایط کار یه راننده دامپتراک تو معدن چطوره؟ شیفتهای کاری، رنج حقوق و مرخصی هاش به چه صورته؟ وقتی مردم متوجه میشن که شخصی راننده دامپتراکه، بیشتر چه سوالاتی ازش میپرسن؟ در معدن هم، تابلوها و چراغهای راهنمایی و رانندگی وجود داره؟ تو کوچه و خیابون و اتوبان و آزادراه ها اگه یه راننده ای تخلف کنه، سریع پلیس میگیرش و جریمه اش میکنه، تو معدن چطور؟ خانومها هم میتونن گواهینامه دامپتراک بگیرن؟! و چرا این کلیشه های جنسیتی تو مشاغل مختلف معدنی تو کشورمون وجود داره؟ سناریو: علی دوستی، اجرا: نسیم محمدپور و محمدرضا فرزادگان با همراهی: سید سعید عزیزی (راننده دامپتراک)، تدوین: راشد دوستی، اسپانسر: شهاب خوشابی، تهیه کننده و کارگردان: علی دوستی
ما یه خاطره ای سال 89، 90، در معدن مهدی آباد داشتیم، اون موقع قسمت کالامین معدن مهدی آباد 50، 60 سال پیش، اینا تونل زده بودن خارجی ها اصل مواد رو بردن، بعد با شرکت مبین رفته بودن اونجا جاده زدن تازه میخواستن پله هاشو باز بکنن، اینا زیر کوه همش خالی بوده، تونل زده بودن، بعد منم با بلدوزر تی دی 40 کار میکردم، بلدوزر بزرگ و سنگینی بود، سرپرست کارگاه اومده، گفته اینجا واینسید، اینجا زیرش تونله، ما رفتیم 50 متر جلوتر وایسادیم، بعدش سرپرست عملیات اومد گفته نه تونل این زیر پای شماست، باید بیای عقب وایسی، کار نداری بیا عقب وایسا، ما اومدیم عقب وایسادیم، تو حال خودمون بودیم، یه باره ریزش کرد، تونل ریزش کرده بود، عقب بلدوزر رفته بود پایین، سر بلدوزر مونده بود بالا، بعد اون لحظه بدنم کلا یخ زده بود، اومدم با یه بدبختی ای بلدوزر رو با دستگاه های دیگه کمک کردن کشیدیم بالا، اون روز بدترین روز عمرم در معدن بوده...