بیاید از این بستری که فراهم شده درست استفاده کنیم و همدیگر رو بشناسیم، این شناخت ما از هم، باعث ایجاد صمیمیت میشه و وقتی که بین یک جامعه تخصصی صمیمیت ایجاد بشه اونوقت، خواسته و ناخواسته برای همدیگه همه کار میکنیم.
رویت سفید کارگر معدن زغال، کای می روی به پای خودت در سیاه چال، با آنکه زندگانی تو غرق ظلمت است، بی آرزو نشسته ای اندر دل محال، خود با زغال روز و شبت را به سر بری، اما نکرده ای تو سیه کس ، که تا به حال! گفتی: که ام به معدن و هم خانه رو سیاه، من را چه حاصلست پس از رنج بی مثال، روزی رسد زمان رهاییت ازین غبار، رویت سفید کارگر معدن زغال، شاعر: حسنا خورشیدی - با صدای آیدین زینال زاده و علیرضا حبیب زاده